مرور زندگی یک شهید/ تجسمی عینی از سبک زندگی اسلامی

در زمان کنونی که سکه های میلیونی طلا و مهریه های میلیاردی نیز نتوانسته ضامن بقای برخی خانواده ها باشد و زوجها را به هم وفادار نگه دارد، مهریه ازدواج خانم علایی همسر سردار شهید صادق مکتبي تنها یک آینه و شمعدان و یک جلد کلام الله مجید بود و مراسم ازدواجشان نیز بسیار ساده برگزار شد.

 

صادق مکتبی  در روستاي محمد آباد از توابع شهرستان گرگان در سال 1342 به دنيا آمد، پدرش اصغر مکتبي کشاورز بود، صادق در کنار تحصيل، در مغازه آهن فروشي کار مي کرد و مخارج تحصيل خود را تامين مي کرد.

 

حضور در راهپيمايي ها، فعاليت هاي شبانه در خارج از منزل و پخش اعلاميه امام خميني (ره) از جمله تلاش هاي وي در دوران انقلاب است و پس از پيروزي انقلاب به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. 

 

 

 

صادق، درکنار اقدامات عملياتي و گسترش تشکيلات و فرماندهي نيروها، اساسا نيروي فرهنگي و تبليغي بود، بعد از شرکت در عمليات فتح المبين، در 18 سالگي با راهنمايي خواهرش از دوشيزه ربابه علائي که خانواده پدري او در ورامين ساکن بودند و از قبل با هم رفت و آمد خانوادگي داشتند خواستگاري کرد. 

 

با کسب موافقت دختر و خانواده او، مراسم ازدواج بسيار ساده و با مهريه يک آينه شمعدان و يک جلد کلام الله مجيد برگزار شد.

 

بعد از ازدواج، مکرر به جبهه مي رفت، خواهرش مي گويد: روزي که از جبهه آمد گفتم خانم شما اينجا غريب است، گفت: اسلام غريب تر است، حتي خانه نيمه کاره اش را در روستا رها کرد و از زمان رفتن به جبهه، ساخت آن را پي نگرفت. 

 

هنوز دو ماه از زندگي مشترک او نگذشته بود که به منظور مبارزه با گروهک هاي ضد انقلاب به سيستان و بلوچستان رهسپار شد و به همراه همسر و فرزندش در خاش ساکن شدند، در اين زمان مسئوليت واحد تسليحات و اطلاعات منطقه 6 ستاد مرکزي سيستان و بلوچستان را به عهده گرفت و تا 29 آذر 1362 در اين سمت باقي ماند، در مدت حضور در اين منطقه، چندين بار با خوانين و اشرار منطقه درگير شد، سپس به گرگان برگشت و مسئول حفاظت زندان بويه در گرگان شد.

 

صادق مدتي فرماندهي گردان حضرت حمزه سيد الشهدا (ع) را پذيرفت، اوايل 1363 و در شب بيست و سوم ماه رمضان از ناحيه پا مجروح شد و پس از بهبودي نسبي دوباره به جبهه بازگشت اما بار ديگر زخمي شد. 

 

همواره مي گفت: يک فرمانده خوب، فرماندهي است که فرمانبر خوب باشد و از مافوق خود خوب اطاعت کند تا نيروهاي تحت امر از او اطاعت کنند. هميشه رزمندگان را به تقوي، خواندن دعا و به مسائل اخلاقي سفارش مي کرد. 

 

عسگر قلي پور از همرزمان شهید مکتبی مي گويد: روزي پس از انتقال گردان درآخر کار که نيروها همگي رفته بودند صادق به محوطه گردان رفت، دو تا قاشق شکسته ولي قابل استفاده و دوتا ليوان و يک کلمن شکسته را جمع کرد و گفت: بايد براي همه اين ها در نزد خدا جوابگو باشيم.

 

 

 

صادق مکتبي در 28 اسفند سال 64 در منطقه عملیاتی فاو و عملیات والفجر 10 به شهادت رسيد، پیکر مطهرش به گرگان انتقال يافت و با برگزاري مراسم تشييع در گلزار شهداي امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد، از او دو دختر به نام های فاطمه و مهدیه به يادگار مانده است.